محل تبلیغات شما



چقدر دلم ضعف میره واسه کتابهایی که تو تهران میچرخه و از خیابوناش حرف میزنه. از آدمها از ترافیک . تو دل شهر اتفاق میفته. شخصیتها سیگار میکشند و از زندگی مینالند. از جلوی دانشگاه رد میشن و تاکسی و اتوبوس سوار میشن. من عشق میکنم و دلم میخواد کتاب تموم نشه. بعد از خوندن یک کتاب ششصد صفحه ای که اصلا دوست نداشتم حالا چقدر مزه میده کتاب روز خرگوش. چیزی شبیه لمس زندگی از راه دور.
اینستاگرام. پر زرق و برق. به نظرم خوش بودن و راضی بودن رو سختتر کرده. باور نمیکنم کسی بگه ازش استفاده میکنه ولی حتی یکبار هم رشک نبرده؛ به زندگی کسی به ثروتش به بچه های خوشگل به لباس های مدل به مدل به خونه زندگی هایی که هر روز نو و نوتر میشه، به تحصیلات به شغل به راحتی و بیکاری کسی، مهاجرها غبطه شب یلدا و نوروز و دورهمی ها و گوجه سبز بعدش رو میخورند و اونایی که تو وطنن حسرت زندگی مهاجرها. اکثر اینفلوئنسر ها علی رغم سن کمی که دارند ادعا میکنند این زندگی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سپاس خدای را... مجله خبری تخصصی فرش